صفحات

۱۴۰۳ شهریور ۲۶, دوشنبه

در آستانه دومین سالگرد مهسا امینی؛ گزارش تحلیلی هرانا از افزایش فعالیت‌های اعتراضی زنان علیرغم تشدید سرکوب‌ها


 خبرگزاری هرانا – با نزدیک شدن به دومین سالگرد درگذشت مهسا (ژینا) امینی، هرانا به بررسی افزایش فعالیت زنان در ایران و تشدید سرکوب توسط دولت  پرداخته است. علیرغم گذشت زمان، پاسخگویی در قبال خشونت‌ها بسیار محدود بوده و وضعیت حقوق زنان در ایران همچنان رو به وخامت است. در این گزارش، تجربه های شخصی زندانیان زن و زنانی که با نهادهای مختلف نظارت بر حجاب تعامل داشته اند، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به مرور مختصری از تحول تاریخی اعتراضات مربوط به حقوق زنان و افزایش همبستگی میان فعالان زن در طول ۴۴ سال گذشته پرداخته شده است. افزون بر این، رویکرد دولت نسبت به این جنبش‌ها به عنوان تهدیدی برای خود بررسی می‌شود که منجر به افزایش اقدامات تنبیهی همچون بازداشت‌ها، خشونت و پیامدهای شدید قانونی شده است.

هدف مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از طریق این تحلیل، به تصویر کشیدن استقامت زنان ایرانی در مواجهه با سرکوب شدید و بررسی پیامدهای گسترده‌تر مبارزات آنان برای دستیابی به آزادی و برابری است.

زمینه فعالیت زنان در ایران

۱. پیشینه تاریخی

در ۴۴ سالی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، حقوق زنان در ایران به‌طور قابل‌توجهی محدود شده است. سرکوب و خشونت علیه زنان نه‌تنها به شکل آسیب‌های فیزیکی ظاهر شده، بلکه به‌طور عمیقی در اصلاحات سیاسی و قانونی نیز نهادینه شده است. تغییرات کلیدی شامل اعطای حق انحصاری طلاق به مردان، اجرای قانون حجاب اجباری و کاهش سن قانونی ازدواج دختران از ۱۸ به ۹ سال بوده است. همچنین زنان بدون اجازه همسران خود اجازه خروج از کشور را ندارند که به‌شدت حق آزادی حرکت آنان را تحت تأثیر قرار داده است. افزون بر این، دادگاه‌های حمایت از خانواده ابتدا منحل و جای خود را به دادگاه‌های عادی دادند و سپس دادگاه‌های خانواده تحت نظر روحانیون شکل گرفت. این دادگاه‌های تحت نظر روحانیون معمولاً در منازعات خانوادگی جانب مردان را می‌گرفتند و نابرابری جنسیتی را بیش از پیش تثبیت می‌کردند.

در طول ۴۴ سال گذشته، این محدودیت‌ها به افزایش قابل‌توجه فعالیت‌های زنان در ایران انجامیده و به مبارزه‌ای چندین دهه‌ای منجر شده است. یکی از اولین اعتراضات بزرگ در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ رخ داد، زمانی که خمینی اعلام کرد زنان برای ورود به اماکن دولتی یا کار در وزارتخانه‌ها ملزم به پوشیدن حجاب هستند. این تصمیم موجب شد زنان به مدت شش روز در اعتراض به حکم حجاب اجباری و حمایت از حقوق برابر تظاهرات کنند. در پاسخ، نیروهای اسلام‌گرای حامی خمینی با خشونت و تهدید، از جمله با شعار «یا روسری یا توسری!» به این اعتراضات واکنش نشان دادند. با وجود این سرکوب‌ها، بسیاری از زنان سکوت نکرده و همچنان به تشکیل انجمن‌های زنان و تجمع در دانشگاه‌ها ادامه دادند. تا سال ۱۳۶۱، دولت قوانینی را تصویب کرد که زنان را به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری مجازات می‌کرد. این قوانین منجر به آزار شدید، حمله به فعالان زن و در نهایت بازداشت‌های خودسرانه آنان شد.

۲. اعتراضات قبلی

پس از اعتراضات سال ۱۳۵۷، اعتراضات و لحظات مهم دیگری به رهبری زنان همچنان ادامه یافته است. در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵، کمپین یک میلیون امضا پس از تجمع در میدان هفت‌تیر تهران به مناسبت روز همبستگی زنان ایرانی آغاز شد. گروه‌های مختلفی گرد هم آمدند تا خواستار اصلاح قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان، به‌ویژه در زمینه قوانین خانواده شوند. زنان ایرانی چندین دهه برای تغییرات تلاش کرده بودند، اما این کمپین نمایانگر جامع‌ترین و پویاترین تلاش تا آن زمان بود. پس از ماه‌ها آماده‌سازی، این کمپین سه سند کلیدی را ارائه داد: (۱) طوماری که خواستار تغییرات قانونی بود و قرار بود یک میلیون امضا جمع‌آوری کند. (۲) برنامه‌ای برای کمپین که اهداف، روش‌ها و ساختار این حرکت را ترسیم می‌کرد. (۳) جزوه‌ای با عنوان «تأثیر قوانین بر زندگی زنان» که توسط فعالان برای افزایش آگاهی و جلب حمایت توزیع می‌شد. این کمپین که به‌خاطر رویکرد مردمی خود شناخته شده بود، زنان از طبقات و پیشینه‌های مختلف را متحد کرد و پایه‌ای قوی برای تاریخچه طولانی مبارزات زنان برای حقوقشان در ایران ایجاد نمود. با وجود سرکوب‌های دولتی و دستگیری فعالان، این کمپین به یکی از نقاط عطف مهم در مبارزه برای برابری جنسیتی تبدیل شد. کمپین یک میلیون امضا همچنان نمادی از مبارزه مداوم برای اصلاحات قانونی و عدالت جنسیتی در ایران است.

جنبش چهارشنبه‌های سفید که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ آغاز شد، زنان را تشویق می‌کرد تا با پوشیدن روسری سفید یا لباس‌های سفید در روزهای چهارشنبه، به‌عنوان اقدامی صلح‌آمیز و در عین حال جسورانه، به مقاومت بپردازند. انتخاب رنگ سفید که نماد صلح است، نشان‌دهنده تمایل به آزادی و خودمختاری در برابر قوانین اجباری پوشش دولتی است. تا به امروز، زنان شجاعانه ویدئوها و عکس‌های خود را، که گاه در آن‌ها حجاب خود را در ملأ عام برمی‌دارند، در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند، با وجود آگاهی از عواقب سنگینی که از سوی دولت ممکن است با آن‌ها روبرو شوند. این زنان چهره‌های شجاعت جمعی زنان ایرانی هستند. این جنبش نه تنها زنان را متحد کرده، بلکه حمایت مردان و دیگرانی که علیه قوانین سرکوبگرانه رژیم همبستگی نشان داده‌اند را نیز به خود جلب کرده است. دولت ایران در واکنش به این حرکت با سرکوب شدید، بازداشت و زندانی کردن افرادی که در این جنبش شرکت دارند، پاسخ داده است.

۳. اعتراضات ۱۴۰۱ “زن، زندگی، آزادی”

اعتراضات سال ۱۴۰۱ نشان دهنده اوج سال ها نارضایتی، نابرابری و سرکوب بود. پس از درگذشت مهسا (ژینا) امینی در بازداشت، پس از مواجهه با گشت ارشاد به‌دلیل آنچه که عدم رعایت حجاب اعلام شد، کشور به مدت ۸۲ روز متوالی در اعتراضات سراسری بسر برد و در برخی مناطق حتی بیشتر ادامه یافت. معترضان با شعار «زن، زندگی، آزادی» به خیابان ها آمدند، این اعتراضات علاوه بر حقوق زنان، بر قوانین سرکوبگرانه و خود رژیم متمرکز بود. اعتراضات ۱۴۰۱، به‌ طور خشونت‌آمیزی توسط پلیس ضد شورش و نیروهای بسیج سرکوب شد. از گاز اشک آور، گلوله و مهمات جنگی برای سرکوب اعتراضات استفاده شد. یک تحقیق از مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حتی استفاده از اسلحه پینت بال را آشکار کرد. این اعتراضات در ۳۱ استان، ۱۶۰ شهر و ۱۴۳ دانشگاه بزرگ برگزار شد. متأسفانهجر جریان این اعتراضات ۵۳۰ نفر از جمله ۶۸ کودک و نوجوان کشته شدند. همچنین تخمین زده می شود که ۱۸۲۴۲ معترض دستگیر شده اند که هرانا هویت ۳۶۷۰ شهروند دستگیر شده، ۶۰۵ دانشجو و ۶۱ روزنامه نگار یا فعال را تایید کرده است.

اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ با هیچ‌ یک از اعتراضات پیشین در کشور قابل مقایسه نبود. برخلاف اعتراضات اخیر که عمدتاً به دلیل نگرانی‌های اقتصادی یا زیست‌ محیطی شکل گرفته بود، این تظاهرات بر محور مطالبات سیاسی و حقوق بشری متمرکز بود. با آغاز این اعتراضات به دنبال مرگ یک زن جوان کُرد و اهل سنت، هویت او نمادی از تقاطع تبعیض‌های جنسیتی، قومیتی و مذهبی شد و این واقعیت را برجسته کرد.

جوانان ایرانی با میانگین سنی ۱۵ سال، به گفته مقامات انتظامی، نقش محوری در این اعتراضات داشتند. همبستگی بی‌سابقه‌ای میان ایرانیان داخل کشور و ایرانیان مقیم خارج از کشور شکل گرفت که تقریباً تمام اقشار جامعه را متحد ساخت؛ از جمله طبقه متوسط شهری، طبقات پایین و بالا، گروه‌های مختلف قومی و مذهبی، اقلیت‌های جنسی و گروه‌های صنفی مختلف مانند معلمان، کارگران، دانشجویان، اساتید، هنرمندان، ورزشکاران، کسب و کارها نیز با شرکت در اعتصابات حمایت خود را نشان دادند. از نظر مدت‌زمان، این اعتراضات از طولانی‌ترین اعتراضات پیوسته از زمان تأسیس جمهوری اسلامی به شمار می‌آید.

جامعه بین‌المللی، به‌ویژه چهره‌های مشهور در عرصه‌های هنر، فرهنگ و سیاست، حمایت بی‌سابقه‌ای از معترضان کردند و با تقویت خواسته‌های آنان، توجه جهانی را به وضعیت ایران جلب کرده‌اند. تمرکز اعتراضات بر حقوق زنان، ماهیت پیشرو و جسورانه جامعه ایرانی را به نمایش گذاشته است. این اعتراضات که اغلب توسط زنان رهبری می‌شد، مشارکت و رهبری چشمگیر زنان را نشان داد و مردان نیز در حمایت از آن‌ها حضور داشتند. یکی از ویژگی‌های متمایز این اعتراضات، حضور معترضان غیرمسلح بود که به‌طور مکرر در مقابل نیروهای امنیتی ایستادگی می‌کردند، اغلب دست در دست هم از دستگیری‌ها جلوگیری کرده و در برابر گشت ارشاد مقاومت می‌کردند؛ نیرویی که دخالت‌های چندین دهه‌اش در زندگی شخصی زنان خشم عمومی را برانگیخته بود.

علاوه بر اعتراضات خیابانی، جنگ سایبری میان مخالفان و حامیان رژیم نیز شکل گرفت و بسیاری از سایت‌های دولتی هک شدند. هشتگ MahsaAmini# به نخستین هشتگ در تاریخ توییتر تبدیل شد که از ۲۸۴ میلیون توییت عبور کرد و همبستگی جهانی با معترضان را نشان داد. این‌بار دولت ایران به نیروی انتظامی (فراجا) آزادی عمل بیشتری در سرکوب اعتراضات داد و از روش‌های جایگزینی برای کنترل ارتباطات، مانند کاهش سرعت اینترنت به‌جای قطع کامل آن و فیلتر کردن برخی سایت‌ها استفاده کرد. رسانه‌های نزدیک به دستگاه‌های امنیتی ایران تلاش کردند اعتراضات را به نفع دولت پوشش دهند و اغلب تعداد کشته‌شدگان را کمتر از واقعیت گزارش می‌کردند.

این اعتراضات، علیرغم نداشتن رهبری متمرکز، عزم جامعه ایران به ویژه نسل جوان آن را برای تامین حقوق اولیه انسانی خود نشان داده است. اقوام ایران، به ویژه شهروندان کرد و بلوچ، که عمدتاً سنی مذهب هستند، نقش مهمی در این اعتراضات ایفا کرده اند و همچنین با برخی از وحشیانه ترین سرکوب ها مواجه شده اند.

دیدگاه و واکنش دولت

۱. ادراک تهدید

افزایش فعالیت‌ها پیرامون حقوق زنان، به‌ویژه در مورد حجاب اجباری، زنان را به هدف دولت تبدیل کرده است. از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا ۲۸ مرداد ۱۴۰۳، ۶۸۲ زن به دلایل مرتبط با حجاب بازداشت شده اند. در همین مدت، ۱۸ فعال حقوق زنان بازداشت شده اند. ژینا مدرسی گرجی و زینب خنیاب پور از جمله دستگیرشدگان هستند.

در پی اعتراضات اخیر، چند تن از رهبران و مقامات سیاسی در ایران در خصوص حجاب اجباری و فعالیت زنان اظهاراتی کرده اند. در ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که حجاب اجباری یک «حکم شرعی و واجب برای زنان» است. او عدم رعایت این قانون را به «دخالت‌های خارجی» نسبت داد و بر لزوم رسیدگی به این مسئله تأکید کرد.

متعاقباً در ۲۵ فروردین ۱۴۰۳، عباسعلی محمدیان، فرمانده نیروی انتظامی تهران، اعلام کرد که پلیس تهران و دیگر استان‌ها با افرادی که «ناهنجاری‌های اجتماعی» مانند ظاهر شدن بدون حجاب را ترویج می‌کنند، برخورد خواهد کرد. او به‌طور خاص اشاره کرد که افرادی که هشدارهای قبلی پلیس را نادیده بگیرند، آخرین اخطار خود را دریافت خواهند کرد و پس از آن اقدامات قانونی علیه آن‌ها انجام خواهد شد.

در ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، حسن حسن زاده، فرمانده سپاه پاسداران در تهران، از تشکیل گروه‌های آموزش‌دیده‌ای به نام «سفیران مهر» برای اجرای حجاب اجباری در اماکن عمومی خبر داد. او جزئیات دقیقی در مورد ترکیب یا وابستگی نهادی این گروه‌ها ارائه نکرد، اما هدف آنها را نظارت بر رعایت حجاب در سطح جامعه عنوان کرد.

سرانجام در ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، احمدرضا رادان، فرمانده کل نیروی انتظامی (فراجا)، از اجرای «طرح غیرقابل برگشت نور» خبر داد که مصوبه مجلس، قوه قضائیه و دولت را دریافت کرده است. در همان روز، فراجا بیانیه‌ای صادر کرد که نافرمانی از حجاب اجباری را با فعالیت‌های «باندهای جنایتکار سازمان‌ یافته درگیر در فساد، فحشا و پورنوگرافی» مقایسه کرد. همچنین، «لایحه حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» در آستانه تصویب در مجلس ایران است. در صورت تصویب، این قانون سرکوب زنان و دخترانی که از حجاب اجباری سرپیچی می‌کنند را رسمی کرده و شکاف جنسیتی را به‌طور قابل‌توجهی عمیق‌تر خواهد کرد.

دولت ایران فعالیت‌های زنان، به‌ویژه مخالفت با حجاب اجباری را به‌عنوان تهدیدی جدی برای کنترل ایدئولوژیک و اجتماعی خود تلقی می‌کند. اظهارات رهبران سیاسی و نظامی کلیدی نشان‌دهنده روایتی است که سرپیچی از حجاب اجباری را نه‌تنها به‌عنوان یک مسئله اجتماعی یا مذهبی، بلکه به‌عنوان چالشی برای اقتدار دولت، و آن را ناشی از «دخالت‌های خارجی» معرفی می‌کند. این اظهارات همچنین نشان‌دهنده قصد از پیش تعیین‌شده رژیم برای سرکوب مخالفت‌ها است. لحن به‌کاررفته توسط افرادی مانند علی خامنه‌ای و احمدرضا رادان، فعالیت‌های زنان را با جرم سازمان‌یافته و فساد اجتماعی برابر می‌داند که نشان‌دهنده ترس عمیق از توان بالقوه این جنبش‌ها برای تزلزل در پایه‌های سنت‌گرایانه رژیم است. اجرای طرح‌هایی مانند «طرح غیرقابل‌برگشت نور» و تشکیل گروه‌های اجرایی مانند «سفیران مهر» تأکید بیشتری بر تعهد دولت به سرکوب این جنبش‌ها از طریق ابزارهای قانونی، سیاسی و فیزیکی دارد. این اقدامات نشان‌دهنده نگاه رژیم به فعالیت‌های زنان نه‌تنها به‌عنوان یک مطالبه حقوقی، بلکه به‌عنوان تهدیدی وجودی برای هژمونی ایدئولوژیک دولت است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر