روی مان را زود اما زیرمان را دیر ساخت؛
آن خدایی که بشر از هیبتش کف میکند
قاشق ما را شبیه دسته کف گیر ساخت
بند را وا کرد از پا پیر ما چل سال پیش
با محبت دست ما را حلقه در زنجیر ساخت!
این چه معجونی است یارب در دهانها ریختی؟
پیرهامان را جوان، نسل جوان را پیر ساخت!
مدتی موسیقی متن جهان تغییر کرد
گوش ما را آشنا با شیون آژیر ساخت
در بهشت ما همه چیز است در جای خودش
قیف ما را در تناسب -حضرتش- با قیر ساخت!
منزوی شد شاعرش در شهر خود، هر کس نشد؛
شعر خود را کُشت از بس قافیه با تیر ساخت
گر چه صد سالی عقب هستیم، اما میشود
میهن خود را پس از صد سال با تدبیر ساخت!
#حسین_رضوی_فرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر