در روزهای اخیر یک دختر جوان ۲۱ ساله به نام «نیلوفر شاهمحمدنژاد»، اهل سنندج، در نتیجه خشونتهای خانگی پی در پی طی سالیان متمادی و بیتوجهی حمایتهای قانونی و بهزیستی در رسیدگی به وضعیت بدسرپرستی او، با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان داد. به گفته یک منبع مطلع به کُردپا؛ شب پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، نیلوفر شاهمحمدنژاد، از طریق خوردن تعداد بالایی قرص (۶۰ تا ۷۰ قرص) در منزل خانوادگیش به زندگی خود پایان داد. همچنین او پیشتر بارها اقدام به خودکشی کرده بود. منبع آگاه کُردپا میگوید؛ نیلوفر ۲۱ ساله، تا مقطع پشت کنکور تحصیل کرده بود. او تنها فرزند پدر و مادرش بوده که آنها در دوران کودکیش از هم جدا میشوند و به دلیل اینکه پدر خانواده از دادن حضانت فرزند به مادر خودداری میکند، این دختر نزد پدرش زندگی میکند. با این وجود به مدت سالهای متمادی، در منزل خانوادگی، توسط پدر مورد خشونت و آزار قرار میگیرد و زمانی که توسط برخی از افراد تلاش میشود، تحت پوشش بهزیستی قرار بگیرد، بهزیستی به بهانه اینکه «گرفتن حضانت از پدر سخت است» هیچ مسئولیتی را در قبال او قبول نکرده بود و حتی برای برعهدهگرفتن سرپرستیش «توسط یک خیر» هیچ همکاری انجام نداده بود. منبع مطلع کُردپا، «احتمالا کینه پدر خانواده از مادر این دختر» و اعتیاد پدر به «مواد مخدر و الکل» را از جمله عوامل بستری و تشدیدکننده خشونت علیه نیلوفر میداند و میگوید پدرش همسر و فرزندان دیگری داشته است، اما تنها با نیلوفر اینگونه برخورد کرده و او را تحت خشونت و آزار قرار داده است. منبع آگاه کُردپا در خصوص وضعیت این جوان ۲۱ ساله طی سالیان متمادی میگوید؛ از کودکی تا جوانی به دلیل ترس و خشونت زیادی که به نیلوفر وارد شده بود، دچار بیماری قلبی گشته بود و از طریق مصرف تعداد بالایی قرصهای بیماری قلبی خود به زندگیش پایان داد. همچنین خانواده پدری این دختر ازجمله «پدر و عمویش» نه با او رابطه خوب و محبتآمیزی داشتند و نه اجازه میدادند با مادر و خانواده مادریش ارتباط داشته باشد؛ از دیگر سو علاوه بر خشونتهای زیاد، او را از هرگونه امکانات و آرامش یک زندگی معمولی محروم کرده بودند. به گفته منبع آگاه کُردپا، نیلوفر خود را به مانند یک «زندانی» میپنداشت که در «قفس» است. او میگوید، این دختر بهصورت مداوم تحت خشونت و بیتوجهی پدر قرار گرفته بود، گاهی از خانه بیرونش میکردند، شبهای زیادی گرسنه میخوابید، بر بدنش جای کبودی و آزار بود و در مواردی نیز به بیماری قلبی او توجه نمیشد. بهصورت کلی او را در بمبستی قرار داده بودند که نه به حال خود رهایش میکردند تا دنبال زندگیش برود و نه حقی از زندگی به او داده بودند، بلکه سهمش از زندگی تحقیر، کتک خوردن، بیتوجهی و خشونت بود. منبع آگاه کُردپا در پایان میگوید؛ «نیلوفر دختری سرحال بود، زندگی را دوست داشت و میخواست زندگی کند، حتی به ادامه تحصیل علاقه داشت، اما از ورود به دانشگاه منع میشد. در نهایت در بمبست خشونت و نبود هیچ حمایتی، بعد از چند بار اقدام به خودکشی بالاخره به زندگی خود پایان داد. باشد که نامش و رنجی که در سایه پدر خشونتگر و سیستم حاکم ضدزن بر او رفته بود فراموش نشود.» بنابه آمار بهثبت رسیده توسط سازمان حقوق بشری کُردپا، از ابتدای سال ۱۴۰۳ مجموع ۱۵ نفر در کردستان با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند. جنسیت ۱۰ نفر از این افراد مرد و ۵ نفر از آنان زن بوده است. ۳ تن از افرادی که خودکشی کردهاند، دختران زیر ۱۸ سال بودهاند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
دلایل وانگیزه های مهاجرت ومشکلات ان
مهاجرت به معنای جابجایی افراد از یک کشور یا منطقه به کشور یا منطقه دیگر به منظور اقامت دائم یا موقت است. این پدیده، یکی از مهمترین و تأثیر...
-
شدت آزار و اذیت بهاییان ایران در احضار و بازداشت و حکم زندان در سال ۱۴۰۲ مشابه اوایل دهه ۱۳۶۰ توصیف شده است نقاشی فوق اثر مریم صفاجو، هنرمند...
-
بدبخت شدیم خبر نداریم وز شوق قدیم خبر نداریم در کشور خفت و ذلالت گشتیم مقیم خبر نداریم گیریم همه در دل مرداب از بوی شمیم خبر نداریم ما رانده...
-
روحانیون ایران سالها مترصد فرصتی بودند تا از فعالیتهای اقتصادی بهاییان جلوگیری کنند. به گمان آنها، فشارهای اقتصادی موجب برگشتن فرد بهایی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر