در طول تاریخ، فقها گامبهگام برمبنای خواستههای مردم تغییر روش دادهاند. حتی در مورد همین حجاب و روسری، ۵۰ سال پیش برخی فقها فتواهایی داشتند که زنان مومنه بهتر است نقاب (پوشیه) داشته باشند و صورتشان را بپوشانند. تا ۵۰-۶۰ سال پیش اکثر خانواده فقها پوشیه و نقاب میپوشیدند. امروز چنین چیزی حتی در بیت مراجع هم مرسوم نیست. همسران و دختران مراجع چادر دارند، اما برخی از نسلهای بعدی خاندانشان، مثل نوادگانشان حتی چادر هم ندارند و پوشش مرسوم مانتو و روسری دارند. بهاین ترتیب فقها هم با تغییرات اجتماعی پیش آمدهاند، اما با تاخیر. کار فقه کاری سنتی است، فقیهان پاسداران مرزهای سنت هستند و با تاخیر به تحولات اجتماعی پاسخ میدهند. نمونه دیگر فتواهایی از فقیهان سنتی مبنی بر این که زنان در شرایطی در کشورهای غربی میتوانند بدون روسری ظاهر بشوند. یعنی شما گامبهگام، در فتواهای جدید تفاوتهای عمدهای با فتواهای سنتی نسلهای پیشین میبینید. لذا بدون تردید فقها با این تغییرات اجتماعی پیش خواهند آمد، اما با تاخیر. درواقع چارهای جز این ندارند.
باورمندان به پوشش اختیاری برای همراه کردن فقهای سنتی با خود چه میتوانند بکنند؟
به نظر من، اولین قدم این است که فقها را نباید ترساند. باید مسئله را برایشان روشن کرد. مخالفت با حجاب اجباری نباید به معنای مخالفت با احکام اسلامی جلوهگر شود. حکومت اینطور ترویج میکند که افرادی که معتقد به حجاب اختیاری هستند، معتقد به فساد و بیبندوباری هم هستند. این وظیفه پیشگامان جامعه، نواندیشان و فعالان حقوق زنان است که جا بیندازند که چنین چیزی نیست تا فقیهان نگران تبعاتی مانند فساد نباشند. همچنین باید نشان داد که خواست حجاب اختیاری حاصل تحولات جامعه و نسلهاست و چیزی نیست که از دشمنان و از خارج تحمیل شده باشد. با گفتوگو و با زبانی همدلانه میتوان این مسئله را برای فقیهان روشن کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر