خشونت علیه زنان مشکلی عمومی و فراگیر است. سکوت زنان و بردباری آنها در برابر خشونت نه تنها از شدت رفتارهای خشن و توهینآمیز نمیکاهد، بلکه موجب تداوم اعمال انواع و اقسام خشونت از سوی مردان میشود و بر این باور نادرست صحه میگذارد که رفتار خشونتآمیز حق بیچون و چرایی است که به مردان اعطا شده است تا در مقام پدر، شوهر، کارفرما برای سرکوب زنان از آن استفاده کنند.
علی سلیمی: خشوت علیه زنان یکی از فراگیرترین چالشهای پیش روی آنان است. بررسیهای موجود حاکی از آن است که سوء رفتار با زنان، مشکلی فراگیر بوده و مردان عملا از هر کشور، فرهنگ یا طبقهای که هستند، و هر میزان درآمدی که داشته باشند، در ارتکاب خشونت آزادند. اتفاق تلخی که برای خبرنگار ایرنا افتاد و قتل او به دست او به دست همسر خود، مثالی بود از اینکه خشونت علیه زنان محدود به گروهی خاصی از آنها نمیشود و ابراز خشونت مردان نسبت به زنان نیز مختص گروه خاصی از مردان نیست.
خشونت علیه زنان مقولهای تاثیرگذار بر سلامت زنان و جامعه است که هر ساله به قتل، نقص عضو و آزار روحی بسیاری منتهی میشود؛ این اتفاقات همگی نشان از افزایش یک بحران دارد، بحرانی که هر روز به وسعت آن افزوده میشود. در دهههای اخیر، خشونت خانگی که به معنای خشونت همسر علیه زن است، به عنوان یکی از مسائل مهم اجتماعی، بهداشتی و قانونی مطرح شده است.
درباره چگونگی تعریف خشونت علیه زنان در بین صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد اما طی یک پژوهش بزرگ که درباره خشونت علیه زنان در ایران، در ۲۸ مرکز استان کشور انجام شد، خشونت خانگی علیه زنان را به خشونتهای زبانی، روانی، فیزیکی حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی تقسیم کردند.
خشونت فیزیکی مشخصترین نوع خشونت است که در آن جسم فرد قربانی مورد هدف قرار میگیرد.
خشونت روانی نوعی از خشونت است که شرف، آبرو و اعتماد به نفس زنان را خدشهدار میکند و همچنین طبق مطالعات فراوانترین نوع خشونت اعمال شده علیه زنان است که در اکثر مواقع به علت ترس از آبرو بیان نمیگردد.
خشونت اقتصادی یک رفتار خشونت آمیز از طرف عاملان خشونت است که با قصد و نیت قبلی در راستای گرفتن استقلال زنان و وابسته نگه داشتن آنان با محروم کردنشان از منابع مالی صورت میگیرد.
خشونت جنسی که بر اساس تعاریف ذکر شده صرفا شامل دخول نمیگردد و حتی ازدواج اجباری دختران هم نوعی خشونت جنسی_روانی علیه آنان محسوب میگردد.
فضای مجازی به عنوان پدیدهای نوظهور پیش روی زنان علاوه بر مزایای انکارناپذیر آن میتواند تهدیدی برای زنان محسوب شود از آن رو که میتواند نگاه جنسیتی و انواع خشونتهای سایبری را به همراه داشته باشد.
از آنجایی که خشونت علیه زنان پدیدهای دیرینه است، ممکن است برخی زنان حتی از مصادیق خشونت علیه خود اطلاعی نداشتهباشند و آن را محدود به خشونت فیزیکی یا جنسی بدانند، آگاهی از حقوق خود و انواع خشونت علیه زنان از مراحل زمینهای برای برخورد با این آسیب اجتماعی است.
شکستن سکوت
خشونت علیه زنان در محیط خانه مشکلی عمومی و فراگیر است و با وجود گستردگی این موضوع و تبعات زیانبار ناشی از آن، پنهان نگه داشتن و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در سراسر جهان است.
این در حالی است که سکوت زنان و بردباری آنها در برابر خشونت نه تنها از شدت رفتارهای خشن و توهینآمیز نمیکاهد، بلکه موجب تداوم اعمال انواع و اقسام خشونت از سوی مردان میشود و بر این باور نادرست صحه میگذارد که رفتار خشونتآمیز حق بیچون و چرایی است که به مردان اعطا شده است تا در مقام پدر، شوهر، کارفرما و ... برای سرکوب زنان از آن استفاده کنند.
ثمره دیگر کتمان کردن خشونتهای اعمال شده علیه زنان و عدم گزارش آن به پلیس و دستگاههای قضایی آشکار نشدن وسعت این مسئله و آسیبهای ناشی از آن و عدم اهمیت این مسئله به عنوان معضل اجتماعی است. شکستن سکوت و اعتراض در برابر رفتارهای خشن که زنان را آزار میدهد، میتواند اولین گام مبارزه با این معضل باشد. تبیین و انتشار انواع خشونتهایی که هر روزه و به طور مداوم جسم و روح زنان را در معرض آسیب قرار میدهد، میتواند توجه سیاستگذاران، مقامات اجرایی، کارشناسان و رسانههای جمعی را به مسئله خشونت علیه زنان جلب کرده و مبارزه با آن را در دستور کار قرار دهد.
از آنجایی که مشکل خشونت علیه زنان پیچیده و چندجانبه است، راهحلهای آن نیز باید به همین ترتیب دارای جوانب مختلف باشد. راهحلهایی که هیچ یک به تنهایی کارگر نبوده و باید به طور هماهنگ به کار گرفته شود.
مهمترین راهحل در قبال مسئله خشونت علیه زنان اجرای برنامههای مختلف به منظور تغییر نگرش نسبت به زنان به طور اعم، و نسبت به مسئله ضرب و شتم، به طور اخص است. این برنامهها عبارتاند از تحقیق و پژوهش، سیستم حقوقی جدی و پاسخگو، آموزش و تربیت و بالاخره تغییر بنیادی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی. در پیشگیری خشونت علیه زنان باید به نقش قانون، پلیس، واکنشهای حقوقی، راهحلهای حقوق مدنی، واکنش بخشهای بهداشتی، رفاهی و اجتماعی توجه شود. همچنان تربیت و اصلاح مهاجم و آموزش به مردان در مورد خشونت علیه زنان از مسائل مغفول مانده و بسیار تاثیرگذار است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر