مطابق با آمار اولیه شمار موالید امسال که از سوی سازمان ثبت احوال کشور منتشر شده است، از ۳۰ اسفند ۹۹ تا ۱۶ مهر ۱۴۰۰، تعداد ۷۹۱ کودک از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله متولد شدهاند.استان سیستان و بلوچستان با ثبت تولد ۲۴۸ نوزاد، دارای بالاترین آمار زایمان کودکمادران در ایران است و خراسان جنوبی با تولد یک پسر، کهگیلویه و بویراحمد و قم هر کدام با تولد یک دختر و ایلام با تولد دو دختر استانهایی هستند که کمترین کودکان از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در آنجا متولد شدهاند.علاوه بر این تعداد، در همین بازه زمانی تعداد ۳۶ هزار و ۵۶۲ کودک از مادران ۱۵ تا ۱۹ ساله متولد شدهاند. مادرانی که تا سن ۱۸ سالگی براساس قوانین بینالمللی کودک محسوب میشوند.
کودک مادری، محصول کودکهمسری است
کودکمادری موضوع دیروز و امروز کشور نیست، بررسی آمار سالانه حاکی از آن است که در دهه اخیر بیش از ۱۵ هزار دختر زیر ۱۵ سال در ایران فرزندی به دنیا آوردهاند.ناگقته پیداست که کودک مادری، محصول کودکهمسری است و کودکهمسری به هر ازدواجی که زیر ۱۸سال باشد اطلاق میشود. هرچند این اتفاق برای پسربچهها هم رخ میدهد اما عموم موارد کودکهمسری شامل ازدواج مردان با دختران کودک و نوجوان است.سالهاست که کودکهمسری در کشور به عنوان یک معضل مطرح میشود و فعالان حقوق زن نیز در تمام این سالها برای بالا بردن سن قانونی برای ازدواج تلاش کردهاند، اما به رغم تمام تلاشها، هنوز تغییری در قوانین ایجاد نشده و از ازدواج کودکان حمایتهای قانونی میشود.
در سال ۱۳۹۷ شماری از نمایندگان زن مجلس با طرحی سعی کردند دست کم ازدواج دختران زیر ۱۳سال را ممنوع کنند و ازدواج بین ۱۳ تا ۱۶ را هم به اجازه دادگاه مشروط کنند، اما این طرح هم رد شد تا سایه شوم کودکهمسری بر سر کودکان ایرانی همچنان باقی بماند.لازم به یادآوری است در ایران و براساس قانون، حداقل سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال است، اما با موافقت پدر و «به شرط مصلحت، با تشخیص دادگاه صالح» میتوان با دختران کوچکتر از ۱۳ سال هم ازدواج کرد.
در حالی قوانین رسمی کشور به ازدواج کودکان زیر ۱۳سال هم چراغ سبز نشان میدهد که ایران یکی از معدود کشورهایی است که قانون خانواده رسما ازدواج دختران کوچکتر از ۱۵ سال را مجاز میداند. همین حمایتهای قانونی است که تلاشها را برای مقابله با کوک همسری و به تبع آن کودکمادری عقیم کرده است. بنا به آمار سازمان ثبت احوال ایران از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۹ در مجموع بیشتر از یک میلیون دختر زیر ۱۸ سال در ایران ازدواج کردهاند.
فرهنگ سنتی و خلأهای قانونی بازوی یاریدهنده کودک همسری
فاطمه قاسمی، فعال حقوق زن و عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت با بیان اینکه مضرات کودکهمسری و کودکمادری آن چنان روشن است که قابل کتمان نیست، گفت: افرادی که معایب کودکهمسری و کودکمادری را انکار میکنند یا در راستای تسهیل شرایط این امر قدم میگذارند به کودکان خیانت میکنند.
او افزود: در ایران، فرهنگ سنتی و رویکرد قانونگذار عوامل تاثیرگذاری در امر کودکهمسری و به طور کلی نابرابری جنسیتی هستند. فرهنگ سنتی ایران مانند اغلب کشورهای جهان سوم، فرهنگ مردسالارانه است که جنس زن را جنس دوم میدانند. علاوه بر عرف و فرهنگ، قوانین رسمی کشور نیز دست خانوادهها را برای ازدواج کودکانشان باز گذاشته است.
قاسمی کودکمادری را پیامد فوری و اجتنابناپذیر کودکهمسری دانست و گفت: گام اول برای مبارزه با کودکمادری، از میان برداشتن کودکهمسری است. موضوعی که در کشور ما به رغم تلاشهای در این زمینه اما هنوز پابرجاست.این فعال حقوق زن تصریح کزد: گسترش فقر و نبود امکانات آموزش راه دور، موجب افزایش آمار دختران بازمانده از تحصیل و تشدید آمار ازدواج اجباری و کودکهمسری در ایران شده است.
کودکهمسری نیز مقدمه کودکمادری است و نتیجه آن این میشود که کودکی که خود کودک است و نیاز به مراقبت دارد، باید از کودک دیگری به عنوان مادر مراقبت و نگهداری کند. بدیهی است در این شرایط فقط مادر نیست که قربانی است، آن نوزاد تازه متولد شده نیز قربانی میشود، چرا که در دست مادری که خود کودک است رها میشود. مادری که شاید او را به چشم عروسکی ببیند و نیازهایش را نبیند و مانند یک عروسک با آن برخورد کند.
او با اشاره به خطرات بارداری برای مادران کودک افزود: علاوه بر آنچه تحت عنوان خشونت خانگی، همسرآزاری، محرومیت از تحصیل و اشتغال، محرومیت از سهمگیری از عرصه جامعه که کودک همسران و کودک مادران متحمل میشوند؛ دخترانی که در نوجوانی باردار شده و زایمان میکنند در معرض خطرهای زیادی هستند و ضمن اینکه سلامت جسمی و روانی آنان به مخاطره میافتد، سلامت نوزادهای آنان نیز بیشتر تهدید میشود. بر همین مبنا و همچنین این واقعیت که دختران پس از ازدواج زیر ۱۸ سال بیشتر از دیگر زنان در معرض خشونت خانگی، ترک تحصیل و فقر هستند، یونیسف و نهادهای مشابه خواهان پایان ۷یافتن کودکهمسری شدهاند.
کودکهمسری از نگاه قانونگذاران مغفول مانده است
با نیم نگاهی به آمار کودکهمسری و همچنین تعداد کودکانی که در شش ماه گذشته مادر شده و به دنیای پرمسئولیت مادری قدم گذاشتهاند، این سوالها در ذهن ایجاد میشود که این اتفاق توام با کدام دانش، آگاهی و مهارت لازم برای زوجین و فرزند پروری و والد بودن همراه بوده است که ضرورت این ازدواجها و به تبع آن بارداریها را توجیه کند؟ اصولا کودکی که خود کودک است چگونه میتواند پا در دنیای مادران بگذارد و برای کودک دیگری مادری کند؟ آیا این مادران که خود کودک هستند و نیازمند کسب دانش و مهارت هستند، توانایی و مهارت پرورش نسل آینده را دارند؟ آیا آنها خود و کودکانشان را در معرض آسیبهای متعدد قرار نمیدهند؟
آیا آنها در مورد بیماریهایی که خود و کودکانشان را تهدید میکند - بهویژه احتمال بروز ناهنجارهای ژنتیکی در جنین- اطلاعی دارند؟ آیا آنها به شدت گرفتن عنصر زنانه فقر کمک نمیکنند؟ آیا آنها قدرت کافی برای تصمیمگیریهای مهم در روند زناشویی و زندگی اجتماعی را دارند؟ این سوالها و هزاران سوالهای منطقی از این دست از نگاه قانونگذاران کشور مغفول مانده است، چرا اگر غیر از این بود یک بار برای همیشه با رای قاطع به موضوع کودکهمسری در کشور نقطه پایان میگذاشتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر