کاشکی ما هم دلار و لیر و تومان داشتیم
در حساب بانکی ارقام فراوان داشتیم
کاشکی حالا که درهفت آسمانها مفلسیم
توی پاساژ ستاره چند دکان داشتیم
حوریان دنیوی وقتی به ما نامحرمند
کاش توی آخرت صدتا از ایشان داشتیم
کاش جای این همه ساپورت تنگ و خفت گیر
مثل بعضیها دبیت و دلق و تنبان داشتیم
هرچه حال و حول باشد سهم تهران است و بس
کاش در ایران چهل تا مثل تهران داشتیم
پیش از اینها عید توی خانه مادربزرگ
تخمه و آجیل و ماهی و فسنجان داشتیم
کاش یک شب با خیال راحت و اوقات خوش
منقل و وافور و سیخ و سنگ و قلیان داشتیم
یاد ایامی که در کنج اقامتگاه خود تار و تنبور و دف و حوری و غلمان داشتیم
ما همانهاییم که قبل از زمان اختلاس
اعتماد زاید الوصفی به مهمان داشتیم
چون فروغ کورسویی در پسا برجام تلخ
ما به فصل سرد هم یک روز ایمان داشتیم
اعتمادی نیست بر کار جهان فتنهگر
کاشکی راهی به اقصاهای کیهان داشتیم
ای دریغ از روزگارانی که با ذکر بهار
لحظههایی بدتر از فصل زمستان داشتیم
کوچه ناامن و خیابان در خیابان اغتشاش
کاشکی آرامشی را بعد طوفان داشتیم
#علی_تقیزاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر