#وطن! ای غرق دراندوه و حسرت،روزگارانت
کجا رفتهست شوق مردم کوی وخیابانت؟
کجا شد ناگهان دلشورههای ماه اسفندت
چه شد گلبوسههای داغ ایام بهارانت؟
تمام عاشقانت خسته و آزردهاند از غم
که میبینند هردَم حسرت و داغ عزیزانت
هماغوشاست با کابوس مرگ انگار هر شامت
شبیخون بلا میریزد از هرسو به دامانت
صدای شَروهی رودابهها میآید از هر سو
که تابوت تهمتنهاست بر دوش جوانانت
نهفته بُغضی از اندوه در نایِ دماوندت
که لبریز است از تلخی،خبرهای زمستانت
نوای زندهرودت بغض غم دارد در این موسم
که خاموش است شبهای دل انگیز صفاهانت
کبوترهای سر در بالِ غم پر بستهوغمگین
دخیل آه می بندند بر صحن خراسانت
بهاری تازه در راهست اما کو پرستویی؟
که آرد مژدهای از رویش باغ و گلستانت
وطن! امسال نوروزت نوید روشنی دارد؟
که تقویمت پر از سوگ دی است و درد آبانت
#سهیلاالسادات_اولیایی
کجا رفتهست شوق مردم کوی وخیابانت؟
کجا شد ناگهان دلشورههای ماه اسفندت
چه شد گلبوسههای داغ ایام بهارانت؟
تمام عاشقانت خسته و آزردهاند از غم
که میبینند هردَم حسرت و داغ عزیزانت
هماغوشاست با کابوس مرگ انگار هر شامت
شبیخون بلا میریزد از هرسو به دامانت
صدای شَروهی رودابهها میآید از هر سو
که تابوت تهمتنهاست بر دوش جوانانت
نهفته بُغضی از اندوه در نایِ دماوندت
که لبریز است از تلخی،خبرهای زمستانت
نوای زندهرودت بغض غم دارد در این موسم
که خاموش است شبهای دل انگیز صفاهانت
کبوترهای سر در بالِ غم پر بستهوغمگین
دخیل آه می بندند بر صحن خراسانت
بهاری تازه در راهست اما کو پرستویی؟
که آرد مژدهای از رویش باغ و گلستانت
وطن! امسال نوروزت نوید روشنی دارد؟
که تقویمت پر از سوگ دی است و درد آبانت
#سهیلاالسادات_اولیایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر