۱۴۰۴ مهر ۶, یکشنبه

نامه وریشه مرادی، ریحانه انصاری و گلرخ ایرایی از زندان قرچک

 ما زنان اوین صبح سه‌شنبه با اعمال محدودیت‌های شدید امنیتی به زندان قرچک ورامین منتقل و حدود سه هزار نفر مردان اوین نیز به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. اگرچه نسبت به پیش از انتقال در شرایط نامساعدتری قرار گرفته‌ایم، اما هم‌سو با رفقا و برادران‌مان در زندان تهران بزرگ که هم‌زمان با ما مورد حمله و اعمال فشار قرار گرفته‌اند، اعلام می‌کنیم شرایط فعلی خللی در مبارزات‌مان ایجاد نخواهد کرد. چرا که می‌دانیم «این مسیری نیست که در آن بی مکافات به مقصد رسید.» از زمان انقلاب مشروطه تاکنون، با بروز جنگ‌های متعدد، کودتای ضدمردمی، کشتار مردم بی‌دفاع و مخالفان سیاسی که به‌دست حکومت‌های استبدادی در یک قرن گذشته انجام شده و بسیاری فراز و فرودها که تاریخ بر آن گواه است، مسیر مبارزه همچنان ادامه دارد. ما امروز در زندان قرچک هستیم و در شرایطی قرار گرفته‌ایم که بیش از هزار زن با جرائم مختلف سال‌ها با آن مواجه و آن را زندگی کرده و می‌کنند. زنانی از اعماق با رنج‌هایی که در نهان‌خانه‌ی چشمان‌شان نقش بسته است و گویای پرسه‌های بیدادی است که برای درهم‌شکستن‌شان پا به مسیر امروز گذاشته‌ایم. پرت‌شدگانی در انتهای دنیا که در هیچ یک از معادلات زندگی و مناسبات خبری و موج‌های رسانه‌ای جایی ندارند و در گزارش‌های حقوق‌بشری، نامی و نشانی و ردی از رنج‌های‌شان دیده و شنیده نمی‌شود. آن‌چه در این چند روز ما را مبهوت کرده است حقیقت زندگی این زنان است. زنانی خمیده در تخت‌های کوتاه به ابعاد قبر، با حسرت برخوردار بودن از حداقل امکانات زیستی و بهداشتی. در میان دیوارهای چرکین و کبره‌بسته از کثافت سال‌ها زندگی مشقت‌بار، بسیاری‌شان بدون ریالی واریزی، برای پول سیگار روزانه خود را در اختیار هم‌بندیان قرار می‌دهند: برای #بهره‌کشی_جنسی. و تن به هر حقارتی می‌دهند. برای سیر کردن شکم‌شان. و برای برخورداری از حداقلِ آن‌چه بر دل‌هاشان حسرت شده است. در بخش کارگری زندان مشغول به کار می‌شوند و در ازای ساعت‌ها کار سخت روزانه (از هل دادن گاری حمل غذا و زباله تا نظافت اتاق استراحت و کار زندان‌بانان) بدون دریافت مزد فقط از دقایقی زمان بیشتر برای تماس تلفنی برخوردار می‌شوند. در کارگاه زندان به بیگاری مشغول و به دوخت و دوز می‌پردازند تا از پاکتی سیگار در انتهای روز برخوردار شوند. زنانی که عموماً مانع از هم‌زیستی ما زندانیان سیاسی با آنان می‌شوند؛ مگر به قصد تنبیه و تبعیدمان به حکم قضایی. و حالا اگرچه در زندان قرچک و جدا از آنان اسکان داده شده‌ایم، اما مصائب‌مان جدا از آنان نیست. ما در کنار مبارزات خستگی‌ناپذیر مردم علیه دیکتاتوری، با اهدافی روشن و خط‌مشی محکم، مسیر مبارزه را تا سرنگونی و برچیدن هر شکلی از خودکامگی ادامه خواهیم داد. و در کنار این فراموش‌شدگان که از چرخه زندگی بیرون گذاشته شدند، با عزمی راسخ‌تر از پیش مقاومت را دوره می‌کنیم. و به آنانی که صدای‌شان برای ما و شرایط نامساعدمان بلند است، با صدایی رساتر می‌گوییم آن‌چه امروز بر ما تحمیل شد، فراتر از رنج سالیان این زنان نیست. پس برای بهبود شرایط «ما» بدون در نظر گرفتن جرائم‌مان و برای بهبود شرایط «ما» که به زندان قرچک و تهران بزرگ منتقل شده‌ایم، بدون در نظر گرفتن جنسیت‌مان تلاش کنید و بدانید آنان که در زیر آوارِ ناشی از حمله مفقود و آنانی که در چرخه بی‌رحم زندگی مترود شده‌اند، بر ما ارجح‌اند. باشد که حلقه‌ای باشیم در زنجیر مبارزات برابری‌طلبانه و آزادی‌خواهانه مردم ایران که بیش از یک قرن استبداد و استثمار را تاب آورده‌اند و به پیش می‌روند.

«رنج امروز خود را فراتر از آن‌چه بر مردم ایران تحمیل شد نمی‌دانیم.»

«گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری و وریشه مرادی»

تداوم جنبش «زن، زندگی، آزادی» در زندگی روزمره

 سه سال پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، پرسش محوری همچنان زنده است: چگونه زنانی که نامشان کمتر شنیده شده، بار اصلی این مبارزه را به دوش کشیده‌اند؟ در گفت‌وگویی با شیما تدریسی، پژوهشگری که سال‌ها روایت «زنان معمولی» را ثبت کرده، به قلب این جنبش می‌رویم؛ جنبشی که از خیابان‌ها تا خانه‌ها امتداد یافته و امروز در سومین سالگرد خود، به بخشی از حافظه جمعی جامعه بدل شده است.

سه سال از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌گذرد؛ جنبشی که با قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی آغاز شد و به یکی از جنبش‌های تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران بدل گشت. این جنبش، تنها اعتراضی به حجاب اجباری نبود، بلکه رویارویی مستقیمی با نظامی پدرسالار و سرکوب‌گر بود که ذهن، بدن و زندگی زنان و تمام شهروندان را تحت کنترل خود می‌خواست. از همان روزهای نخست، زنان و مردان در خیابان و خانه، در شهرها و روستاها، علیه حاکمیت مستبد شوریدند و نشان دادند که مسئله حق و آزادی انتخاب پوشش، دیگر خواسته‌ای حاشیه‌ای نیست؛ بلکه در مرکز مطالبات آزادی و برابری در ایران قرار گرفته است.

با وجود کشتار صدها تن، سرکوب فراگیر، دستگیری‌های گسترده و بحران‌های اقتصادی، جنبش ژینا همچنان زنده است، نه لزوماً به‌شکل تظاهرات‌های خیابانی، بلکه در فرهنگ و تغییرات ذهنی و اجتماعی زنان. روایت‌های بی‌شماری از خانواده‌ها، محافل کوچک و زندگی روزمره نشان می‌دهد که این جنبش به درون خانه‌ها و مناسبات روزمره نفوذ کرده و به بخشی از حافظه جمعی و شیوه زیست زنان بدل شده است. گفت‌وگوی حاضر با شیما تدریسی، پژوهشگری که سال‌هاست بر روی همین «زنان معمولی» و نقش آن‌ها در جنبش زنان ایران تحقیق می‌کند، در سومین سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» فرصتی است برای بازاندیشی: این‌که چگونه حضور گسترده زنان در خیابان‌ها، دست‌کم سه سال است که به نیرویی اجتماعی پایدار بدل شده و چرا ثبت روایت‌های کمتر شنیده‌شده از زنان، بخشی جدایی‌ناپذیر از فهم این جنبش است.

در این میان، نقش زنانی که شاید هرگز نامشان در رسانه‌ها یا تاریخ رسمی ثبت نشده، اما در سکوت و در دل زندگی روزمره بار اصلی مقاومت را به دوش کشیده‌اند، اهمیتی ویژه دارد. آن‌ها همان «زنان معمولی» هستند که با کنش‌های کوچک، ایستادگی‌های فردی و تغییر در روابط روزمره، مسیر آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی را هموار کرده‌اند.

دریاچه ارومیه؛ مرثیه‌ای برای آخرین نفس‌ها

 دریاچه ارومیه، که روزگاری نگین فیروزه‌ای ایران و یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های شور جهان بود، امروز با نفس‌های به شماره افتاده به نمادی از فاجعه محیط‌ زیستی تبدیل شده است

نابودی لاله‌زار: قربانی سوداگری و نظارت ناکارآمد

 خیابان لاله‌زار، نماد تاریخی و فرهنگی تهران، زیر فشار ساخت‌وسازهای مخرب، نظارت ضعیف شهرداری و سوداگری اقتصادی در حال تخریب است.

مجازات سنگین برای نوکیشان مسیحی

 

حسام‌الدین محمد جنیدی (یحیی)،نوکیش مسیحی ساکن ورامین، به دلیل باور مسیحی و فعالیت‌های صلح‌آمیز دینی خود، به هشت سال و یک ماه حبس تعزیری محکوم شد.  

محکومیت‌ها بر اساس ماده ۵۰۰ مکرر قانون مجازات اسلامی (تبصره ۲) برای هر یک از پنج نوکیش مسیحی شامل هفت سال و شش ماه حبس و بر اساس ماده ۵۰۰ (بند ۲) شامل هفت ماه حبس دیگر صادر شده است. افزون بر این، یکی از متهمان طبق ماده ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی به اتهام «توهین به مقام رهبری» به ۱۷ ماه حبس اضافی محکوم شد.

سونامی اعدام در ایران

 با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی کمتر از ۹ ماه و در حالی که هنوز ۱۰۰ روز به پایان سال ۲۰۲۵ میلادی باقی مانده است، دست‌کم ۱۰۰۲ زندانی در زندان‌های مختلف ایران اعدام شده‌اند. از مجموع این ۱۰۰۲ نفر، ۴۰۴ نفر آن‌ها پس از آغاز جنگ اسرائیل و ایران از تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (مصادف با ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵) اعدام شده‌اند.

بنابر آمار ثبت‌شده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، اعدام‌ها در ایران از زمان این جنگ افزایش ۴۰ درصدی داشته‌اند. این آمار نگران‌کننده طی دو دهه اخیر بی‌سابقه بوده و هیچ‌گاه آمار اعدام‌ها در این مدت به هزار نفر نرسیده بود.

طبق آمار ثبت‌شده در مرکز آمار هه‌نگاو، از مجموع ۱۰۰۲ زندانی اعدام‌شده ۲۹ نفر زن و ۹۷۳ نفر مرد بوده‌اند. همچنین یک کودک به‌عنوان «کودک مجرم» در سال جاری میلادی اعدام شده است. ۸ نفر از زندانیان به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام شده‌اند.

در سال جاری میلادی تاکنون دست‌کم ۳۳ زندانی سیاسی و عقیدتی، ۱۴۸ زندانی کورد، ۱۳۰ زندانی لُر، ۱۱۴ زندانی بلوچ، ۱۰۶ زندانی تُرک و ۶۵ تبعه کشور افغانستان اعدام شده‌اند.

همچنین حکم ۶۳ زندانی به‌طور مخفیانه و بدون حق داشتن آخرین ملاقات با بستگان خود اجرا شده و تنها ۵۳ مورد از کل اعدام‌ها، یعنی ۵٪، در رسانه‌های حکومتی اعلام شده است.

در سال جاری شمار زندانیانی که در ملاعام اعدام شده‌اند نیز افزایش داشته و دست‌کم ۷ زندانی در شهرهای اسفراین، دلفان، میاندوآب، بوکان، دامغان، بیرم و کوردکوی احکام اعدام‌شان در ملاعام اجرا شده است.

 

تفکیک زندانیان اعدام‌شده بر حسب اتهام

بر طبق این گزارش، بیشترین زندانیان اعدام‌شده به اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر اعدام شده‌اند که ۴۹۵ مورد، معادل ۴۹.۵٪ کل موارد است.

اتهام سیاسی: ۱۶ مورد

اتهام مذهبی و عقیدتی: ۱۷ مورد

اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر: ۴۹۵ مورد

اتهام قتل عمد: ۴۴۱ مورد

اتهام تجاوز به عنف: ۲۵ مورد

اتهام سرقت مسلحانه: ۹ مورد

 تفکیک زندانیان اعدام‌شده بر حسب اقلیت‌های ملی و اتنیکی

در سال جاری میلادی اجرای احکام اعدام میان اقلیت‌های ملی و اتنیکی افزایش چشمگیری داشته است، به‌نحوی‌که در کمتر از ۹ ماه شمار زندانیان کورد، بلوچ، لُر و تُرک که اعدام شده‌اند نزدیک به ۵۰۰ مورد می‌باشد.

زندانیان کورد: ۱۴۸ مورد، معادل ۱۵٪ کل موارد

زندانیان لُر: ۱۳۰ مورد، معادل ۱۳٪ کل موارد

زندانیان بلوچ: ۱۱۴ مورد، معادل ۱۱.۵٪ کل موارد

زندانیان تُرک: ۱۰۶ مورد، معادل ۱۰.۵٪ کل موارد

زندانیان گیلک: ۴۳ مورد، معادل ۴٪ کل موارد

زندانیان عرب: ۲۹ مورد، معادل ۳٪ کل موارد

زندانیان ترکمن: ۹ مورد، معادل ۱٪ کل موارد

زندانیان تات: ۲ مورد، معادل ۰.۵٪ کل موارد

زندانیان تبعه کشور افغانستان: ۶۵ مورد، معادل ۶.۵٪ کل موارد

زندانیان فارس: ۲۶۲ مورد، معادل ۲۶٪ کل موارد

زندانیانی که هویت اتنیکی آن‌ها در دست بررسی است: ۹۴ مورد، معادل ۹٪ کل موارد

 جمهوری اسلامی ایران پس از سرکوب خیابان در جنبش ژن، ژیان، ئازادی و خصوصاً در سایه بی‌توجهی جهانی پس از شدت گرفتن بحران‌های جهانی نظیر جنگ اسرائیل و غزه، با شدت بیشتری دست به اعدام‌ها در ایران می‌زند. همچنین پس از آغاز جنگ اسرائیل و ایران نیز، ضمن شدت گرفتن سرکوب‌ها در ایران، میزان اعدام‌ها به‌ شکل چشمگیری افزایش داشته است و طی ۱۰۰ روز گذشته به طور متوسط هر روز ۴ نفر اعدام شده‌اند و ۴۰٪ کل آمار اعدام‌های امسال در این ۱۰۰ روز  ثبت شده است.

سازمان حقوق بشری هه‌نگاو نسبت به افزایش سونامی‌وار اعدام‌ها و شدت گرفتن ماشین کشتار در ایران هشدار داده و از جامعه مدنی ایران و جهان می‌خواهد ضمن محکوم کردن قاطعانه این اعدام‌ها، به فکر برنامه‌ریزی تمهیداتی بازدارنده برای مقابله با اعدام‌ها در ایران باشند.

بازداشت دانش آموزان همزمان با سال تحصیلی

 همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در ایران، سازمان حقوق بشری هه‌نگاو گزارشی جامع از بازداشت دانش‌آموزان و کودکان زیر ۱۸ سال از ابتدای سال ۲۰۲۵ میلادی آماده کرده است. بخش عمده این بازداشت‌ها مربوط به دانش‌آموزان کورد و بلوچ است؛ کودکانی که سال‌ها به‌صورت سیستماتیک از حق تحصیل به زبان مادری محروم بوده‌اند و اکنون با بازداشت‌های گسترده از سوی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، مسیر زندگی آنان از نخستین سال‌های کودکی و نوجوانی با آسیب‌ها و عواقب جبران‌ناپذیر مواجه شده است.براساس داده‌های ثبت‌شده در مرکز آمار و اسناد سازمان هه‌نگاو، طی ۹ ماه گذشته (از ابتدای سال ۲۰۲۵ میلادی) دست‌کم ۳۸ دانش‌آموز زیر ۱۸ سال در شهرهای مختلف ایران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.  تقریبا ۵۲.٪ دانش‌آموزان بازداشت شده (۲۰ مورد) از شهروندان کورد بوده‌اند. همچنین ۱۳ کودک و نوجوان زیر ۱۸ سال بلوچ (۳۴.۵٪) شهروندان بلوچ، ۴ دانش آموز لُر ( ۱۰.۵٪) و یک دانش‌آموز عرب ( معادل ۲.۵٪) بازداشت شده‌اند.

تفکیک دانش‌آموزان بازداشت شدە بر حسب استان
استان سیستان و بلوچستان:
۱- امیر بلوچ – ۱۷ ساله – سرباز
۲- خالد کاشانی – ۱۷ ساله – زاهدان
۳- عادل صفرزایی – ۱۶ ساله – زاهدان
۴- احسان نصیری مطلق – ۱۵ ساله – زاهدان
۵- شه‌بخش – ۱۶ ساله – زاهدان
۶- صالح بهرامزهی – ۱۴ ساله – راسک
۷- یوسف رسانە – ۱۶ ساله – راسک
۸- مانی دهانی – ۱۶ ساله – سیب و سوران
۹- نیما چاکری – ۱۷ ساله – سراوان
۱۰- بهزاد صوری زهی – ۱۷ ساله – خاش
۱۱- سعید کردی تمندانی – ۱۵ ساله – خاش
۱۲- عبدالله عزیزی – ۱۷ ساله – قصر قند
استان کوردستان (سنه):
۱- اوراز زمانی – ۱۷ ساله – کامیاران
۲- پیام حسینی – ۱۷ ساله – کامیاران
۳- بهروز رشیدی – ۱۷ ساله – کامیاران
۴- کاوان صبوری – ۱۷ ساله – کامیاران
۵- احسان صبوری – ۱۷ ساله – کامیاران
۶- سوران مظفری – ۱۷ ساله – کامیاران
۷- پارسا رستمی – ۱۷ ساله – سنندج(سنە)
۸- کیهان تدبیری – ۱۷ ساله – مریوان
۹- محمد قادری – ۱۷ ساله – مریوان
استان آذربایجان‌غربی(ارومیە):
۱- احسان حمزه‌زاده – ۱۷ ساله – بوکان
۲- میلاد ناصری – ۱۷ ساله – بوکان
۳- شاکر محمدزاده – ۱۰ ساله – سردشت
۴- بریار محمدیانی – ۱۴ ساله – سردشت
۵- اوین احمدی – ۱۶ ساله – ارومیه
۶- ساریا احمدی – ۱۷ ساله – ارومیه
۷- آلان تابناک – ۱۶ ساله – اشنویه (شنو)
۸- دیار گرگول – ۱۶ ساله – اشنویه (شنو)
۹- زانیار شادیخواه – ۱۷ ساله – اشنویه (شنو)
استان کهگیلویه و بویراحمد:
۱- امیرحسین جعفری – ۱۷ ساله – دهدشت
۲- کامران بوذری – ۱۶ ساله – دهدشت
۳- ابوالفضل قاسم‌زاده – ۱۶ ساله – دهدشت
استان خوزستان:
۱- محمد عسچراوی – ۱۶ ساله – آبادان
۲- پارسا قاسمی – ۱۷ ساله – بهبهان
استان خراسان شمالی:
۱- کژال صالحی – ۱۴ ساله – بجنورد
استان کرمانشاه(کرماشان):
۱- وریا امیری – ۱۶ ساله – سرپل‌ذهاب
استان کرمان:
۱- شهرام بامری – ۱۷ ساله – جازموریان
این آمار نشان می‌دهد که سیاست سرکوب سیستماتیک علیه اقلیت‌های ملی ـ اتنیکی در ایران، نه تنها در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی بلکه در عرصه آموزش نیز اعمال شده و آینده تحصیلی ده‌ها نوجوان به‌طور مستقیم مورد تهدید قرار گرفته است.نزدیک به یک‌سوم از این دانش‌آموزان بازداشت‌شده، همگی زیر ۱۸ سال، در روزهای اخیر و همزمان با سومین سالگرد جنبش ژن ژیان ئازادی و آغاز سال تحصیلی جدید بازداشت شده‌اند. با وجود پیگیری‌های مکرر خانواده‌ها برای اطلاع از وضعیت آنان، نهادهای امنیتی و قضایی تاکنون هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی شفافی در این زمینه ارائه نکرده‌اند.
ممانعت از دسترسی به حق آموزش؛ بخشی از سیاست سرکوبگرانه
بازداشت دانش‌آموزان بخشی از یک سیاست سازمان‌یافته است که عمداً دسترسی کودکان و نوجوانان به آموزش را محدود می‌کند و بسیاری از آنان را به سوی ترک تحصیل یا کار کودک سوق می‌دهد. این سیاست ساختاریافته، آینده تحصیلی و اجتماعی دانش‌آموزان را به‌شدت تهدید کرده و بازداشت گسترده در میان اقلیت‌های ملی و اتنیکی همزمان با آغاز سال تحصیلی، علاوه بر محرومیت از آموزش به زبان مادری، فرصت ادامه تحصیل را نیز به‌شدت محدود کرده است.علاوه بر روند گسترده خصوصی‌سازی و کالایی‌سازی آموزش و تشدید فقر اقتصادی، بازداشت و سرکوب دانش‌آموزان به عاملی مضاعف در محرومیت آنان از حق تحصیل بدل شده است.
افزایش فشار بر دانش‌آموزان و معلمان پس از جنبش «ژن، ژیان، ئازادی»
از زمان آغاز جنبش «ژن، ژیان، ئازادی»، دانش‌آموزان بە دلایل همراهی عملی و ارائە مطالبات خود در مدارس و خیابانها، همواره تحت فشار مضاعف بوده و با احضار و بازداشت از سوی نهادهای امنیتی روبه‌رو شده‌اند. همزمان، سرکوب معلمان و تشکل‌های صنفی آنان نیز شدت یافته است؛ سرکوبی که عمدتاً در واکنش به حمایت از حق اعتراض دانش‌آموزان، مطالبه آموزش به زبان مادری و تلاش برای ارتقای کیفیت آموزشی اعمال می‌شود.
فشارهای امنیتی بر دانش‌آموزان و معلمان، بیانگر وجود سیاست‌های سازمان‌یافته‌ای است که هدف آن جلوگیری از هرگونە حق اعتراض کیفیت  آموزش و پرورش و سرکوب هرگونه فعالیت صنفی در حوزه آموزش است.
درخواست بین‌المللی برای اقدام فوری
سازمان هه‌نگاو ضمن محکوم‌کردن این موج گسترده سرکوب، خواستار آزادی فوری و بی‌قیدوشرط تمامی دانش‌آموزان بازداشت‌شده است و همچنین از سازمان ملل متحد، یونیسف و عفو بین‌الملل می‌خواهد برای توقف این سیاست‌های سرکوبگرانه و تضمین حق بنیادین آموزش برای کودکان در ایران، اقدامات فوری و مؤثر انجام دهند.

تخریب یک قطعه آرامستان و جنایت علیه بشریت

  تخریب قطعه ۴۱ قبرستان «بهشت‌زهرا» در تهران به موضوعی بحث‌برانگیز در سطح بین‌المللی تبدیل شده است. این قطعه محل دفن تعدادی از مخالفان جمهور...